|
به صرف یک فنجان......چای یا شاید هم مغز
به نام نامی حضرت مادر فاطمه زهرا
|
و بچه حزب اللهی های جنوب شهری باید در حسرت ماهی چند ده هزار تومان از دانشگاه هشان بزنند بروند سر کار و شب ها تا دیر وقت مشغول یک کار کوچک فرهنگی بدون بازتاب باشند، آن وقت بودجه مملکت برود خرج اکران و ساخت و مجوز تولید فیلم های یک مشت روانی از خدا بی خبر بشود ... آن وقت فیلم.........که رسما ضد قصاص1 است و حتی مهاجرانی هم آن را توقیف کرده بود در این دوران رفع توقیف شود !!! از آن طرف می بینی همان کسانی دایه طرفداری از هنر متعهد و متعالی دارند ،این پول های بیت المال را همین طور ضایع می کنند! آیا کسی هست که نداند کارهای فرهنگی دولت را چه کسی جلو می برد ؟ جشنواره فجر حال آدم را به هم می زند مثلا یک فیلمی هست نه محتوا دارد و نه قالب و نه ... اصلا فیلم نیست چند تا کلیپ را که بعضا قبلتر هم منتشر شده چسباندن در هم شده یاوه ای که نپرس بعد تر هم در جلسه نقد فیلمش وقتی با انتقادی غیر قابل چشم پوشی مواجه می شود می گوید نظر شما برایم مهم نیست ... خوب پس چرا می آیی فیلمت را نقد کنند ، برو گُلت را بخور و گلابت را پس بده!!! همین آدم ها بودجه های آنچنانی مملکت را فنا می دهند در چند ثانیه قرار داد می نویسند با فلان بازیگر چشم آبی 1 میلیارد این یک میلیارد را بیرند توی تولید کتاب "دا" آن کتاب چند ده هزار تومانی را بکنند چند هزار تومان !!! بروند بن خرید کتاب تولید کنند و... آقای احمدی نژاد می دانیم تیم دور و برتان تیم ضعیفیست شما که در دوران کارتان ماشاالله همه توانستند استعداد هایشان را نمایش دهند آقای دکتر شما را به خدا بس کنید ! به خاطر رضای خدا ! ببین برادر من مثلا یک آقایی شیلات خوانده در دانشگاه می آید می شود رئیس سازمان تربیت بدنی و گند می زند در فوتبال مملکت و ....(ای خدا خونم دارد جوش می آید)بعد همان آدم بعد از اینکه خوب گندهایش را زد و مجسمه ای قهوه ای از فوتبال مملکت ساخت پیشنهاد می شود برای وزارت نیرو که به حمدالله رای نمی آورد و حالا هم به عنوان سرپرست وزارت نفت مشغول است.... آدم نمی داند برود به چه کسی بگوید نامرد ها یک کاری کردند در جبهه حزب اللهی ها که هیچ دو نفری حرفشان مثل هم نیست! اصلا آدم فرعی دولت خوب ، دارد اعتقادی کار می کند خوب بابا جان اعتقادش غلط است ،چه کسی امام حسین را کشت عمر سعدی که به طلب دنیا آموده بود یا شمر ملعونی که برای انجام تکلیف و از روی اعتقاد ؟ مثلا تیم نا محترمشان تا حضرت آقا چیزی می فرمایند سریع به نفع خودشان مصادره می کنند مثلا آقا در جمع مجلسیان می گویند: "تقوای جمع داشته باشید "یه کسی در وبلاگش می نویسد دولتی ها هم گوش دهند و بعد سیل انتقادات جاری می شود که فلانی تفسیر به رای کرده صحبت آقا را... مثلا آقا در سالروز رحلت امام می فرمایند:" اگر کسی در داخل نظام فعال بود ،نظام و انقلاب را دوست داشت با صهیونیست و اسراییل دشمن بود حالا نگاه سیاسی اش متفاوت با ما بود بگذارید کارش را بکند... "بعد هم همان آقای به اصلاح جوانفکر با آن نثر افتضاح و سرمقاله های خنده دارش از همه این حرف ها در تایید آقای مشایی استفاده می کند و ... یا مثلا آقای آقاتهرانی یک صحبتی در حمایت از آقای رئیس جمهور می کند بعد هم همه از این موضوع به نفع آقای مشایی استفاده می کنند می دانید: ما یاد گرفته ایم بیاییم حرفمان را بزنیم یاد گرفته ایم صحبت های آقا را گوش دهیم نقشه راه رسم کنیم و حرکت کنیم نه اینکه اول مقادیری کار کنیم بعد ذره ذره توجیحاتمان را از دل صحبت های آقا بیرون بکشیم... در ضمن بعضی ها یاد گرفتند حرف هایشان را بصورت لا یتچسبک به آقا ضمیمه کنند تا هر کسی نقدشان کرد بگویند آقا فرموده شما نگویید آقا فرموده(اگر راست می گویید)کار را شروع کنید و به جای سوءاستفاده از صحبت آقا برای پیش روی کارتان منطقی بحث کنید و از راههای معمول کار را به سرانجام برسانید بعد که همه کف و سوت زدند بگویید صحبت آقا بوده و ما کاری نکرده ایم نه اینکه به اسم آقا کاری را شروع کنید که حتی آن کار را آقا تایید نکرده و کار خودتان هست و فقط شما با روش های خودتان توجیحاتی از صحبت های آقا در آورده اید و با این وجود برای کوچکترین انتقاد جای خالی می دهید که بخورد به آقا... امیر المومنین فرمودند:دو کس پشت مرا شکستند: منافق زیرک ، زاهد احمق و اینها جز در این دو دسته نیستند.... 1 حضرت امام برخی پیام های تند و تیزشان را با عبارت انالله و انا الیه راجعون شروع می کردند که نشان از اهمیت موضوع می داد..ایشان پس از ساخت یکی از این فیلمها پیامی را با همین عبارت می نویسند که در آن به اهمیت قصاص و حیاتی بودن این حکم پافشاری می کنند حالا می پرسیم چرا فلان فیلم اکران شد می گویند دستور آقای رئیس جمهور است. نظرات شما عزیزان:
سلام. ببخشید دیر اومدم.
خیلی خوب بود. امیدمون به دولت احمدی نژاد بود که اونم گند زد. یادشون رفته تمام اعتباری که داشتند از ولایت پذیریشون (؟؟؟؟؟؟!!!!!!!) بود.. من از بیگانگان هرگز ننالم هر آنچه کرد با ما؛ آشنا کرد. خدا همه رو به راه راست هدایت کنه. اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم |
درباره وبلاگ  امروز که این را می نویسم دقیقا 19 سال و 5 ماه و 6 روز از اولین اتفاق مهم زندگی ام می گذرد.درباره کودکی ام اینطور آمده: بسیار آرام و کم سر و صدا و در عین حال مارموز بود ..پس از اینکه برادر کوچکش که 2سال دیر تر از او مهم ترین اتفاق زندگی اش رخ داد به دنیا آمد ،همه فکر می کردند شدیدا مریض است چون خیلی شیر می خورد بعدها فهمیدند تا مدت ها شیشه شیرش را یواشکی از دهان برادر کوچکش در می آورد و می خورد و خالی اش را در دهانش می گذاشت و قص علی هذا. همین طور که می خوردم و بزرگ می شدم اتفاقات گوناگونی برایم رخ داد از جمله :دو بیماری شدید که اولی مرا تا پای مرگ برد و دومی هم یک ماه خانه نشینم کرد. تا به خود آمدم تحصیلات ابتدایی ام را به پایان رساندم و با درس نخواندن بسیار به درجه شاگرد ممتازی نایل شدم سپس در مدرسه راهنمایی توحید درس نخواندم و دست آخر در دبیرستان امام حسین(ع).تصور کنید آدمی از ابتدا در جوی های شهرک ولیعصر(عج) و یافت آباد راه خانه تا مدرسه را شنا کند و آخر سر از عبدل آباد و نازی آباد و شهر ری در بیاورد. وقتی به او بگویند برو دانشگاه ،پیش عده ای که بیشترشان با ادعاهای عجیب و خیلی باکلاس رفتار می کنند تازه ، کشاورزی نخوان چه حالی می شود.من که همیشه راه خانه تا مدرسه ام که 20 دقیقه بیش نبود را با سرویس می رفتم حال باید بروم کرج و در دانشگاه امام خمینی درس نخوانم.(که نمیروم و نمی خوانم.).حال شما و وبلاگ من.یه لطفی کنید یا نخونید یا هر مطلبی که میخونید رو نظر بگذارید.یاعلی
لینک دوستان
|
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |
تبادل
لینک هوشمند